تو مثل حاصل کارِ کمال الملکِ نقّاشی

تو مثل حاصل کارِ کمال الملکِ نقّاشی
ولی من خط‌خطی های کج یک آدم ناشی

تو اقیانوس آرامی، بزرگی، ژرف و بی‌پایان
و من هم برکه‌ای کوچک و یا یک #حوض بی کاشی

مخدّر دارد آن چشمت، خمارم می‌کند گاهی
مسکّن دارد آغوشت، مگر محصول خشخاشی؟

تو سردار سپاه و من که جنگیدن نمی‌دانم
چه می‌شد بنده‌ات باشم و تو آقای (خانوم) من باشی؟

ولش کن آدمیت را، دلم پرواز می‌خواهد
اگر کفتر شوم، گاهی برایم دانه می‌پاشی؟

پ.ن: کودکی‌ام در #همسایگی_بهشت گذشت
بهشتی به نام #خانه_آقای_کریمی
هرباری آخر هفته‌ها اجازه می‌گرفتیم در حیاط خانه‌اش جمع می‌شدیم، بازی می‌کردیم... بازی بازی بازی
هر باری قول می‌دادیم سراغ میوه‌های درخت زردآلویش نرویم
و وای که چه بدعهدی شیرینی...

بهشت #کودکی من جایی بود این‌چنین
کمی از آنچه در تصویر می‌بینید کمرنگ‌تر، باصفاتر، بی‌وفاتر...
دیدگاه ها (۱۵)

علامه جعفری و حکایت خیلی خری

کار تشکیلاتی و شهید بهشتی

نخستین بار که عشق به سراغم آمد...

روز جهانی اینترنت مبارک

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط